داســتـانــهای پــدر بــزرگ و مــادر بــزرگ هــای مــهربــان



252 - درسی از تاریخ

Image result for ‫آبراهام لینکلن" و "جان اف کندی‬‎

شاید این درسی از تاریخ باشد اما هنوز هیچ معلم تاریخی پیدا نشده که توضیح منطقی برایش پیدا کند.
بین زندگی و مرگ دو رئیس جمهور اسبق آمریکا، یعنی "آبرهام لینکلن" و "جان اف کندی" شباهت هایی وجود دارد که بسیار بسیار عجیب است. البته شاید معنا و مفهومی نداشته باشد ولی ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده. شنیدن این وجه تشابهات خالی از لطف نیست.

1. آبرهام لینکلن، در سال 46 به کنگره امریکا راه یافت و جان اف کندی صدسال بعد یعنی در 1946 !

2. لینکلن، در سال 60 رئیس جمهور امریکا شد و کندی صد سال بعد یعنی در 1960 !

3. هردو رئیس جمهور بر حقوق مدنی تاکید داشتند!

4. هردو رئیس جمهور پس از ورود به کاخ سفید فرزندی را از دست دادند !

5. هردو رئیس جمهور در یک روز جمعه و به ضرب گلوله به سرشان کشته شدند !

6. منشی لینکلن، "کندی" نام داشت و منشی کندی، "لینکلن" !

7. هردو رئیس جمهور به دست فردی از جنوب آمریکا کشته شدند !

8. هردو رئیس جمهور جانشینی بنام "جانسون" داشتند، "اندرو جانسون" که جانشین لینکلن شد در 08 به دنیا آمده بود و "لیندون جانسون" که برجای کندی تکیه زد در صد سال بعد یعنی 1908 !

9. قاتل لینکلن، "جان ویلکس بوث" و متولد 39 بود در حالیکه قاتل کندی، "لی هاروی اسوالد" متولد صدسال بعد بود یعنی 1939 !

10.هردو قاتل اسمی سه بخشی داشتند و هر اسم از 15 حرف تشکیل شده بود !

11.لینکلن در تئاتری بنام "فورد" به قتل رسید و کندی در اتوموبیلی بنام "لینکلن" که توسط کارخانه فورد ساخته شده بود !

12.لینکلن در یک تئاتر کشته شد وقاتلش پس از فرار، خود را در انباری مخفی کرد، کندی از انباری هدف گلوله قرار گرفت و قاتلش پس از فرار در یک تئاتر پنهان شد !

13."بوث" و "اسوالد" هردو قبل از محاکمه کشته شدند !

14."لینکلن"، یک هفته پیش از مرگش در شهر "مونرو" در "ایالت مریلند" بسر میبرد و "کندی"، اوقات خود را با هنرپیشه ای بنام "مارلین مونرو" می گذراند !!

حال، چه توجیهی بر این حوادث کاملاٌ اتفاقی دارید؟؟؟!
واقعاٌ عجیب نیست!!؟



339 - تصمیم درست در موقعیت ها
مهارت تصمیم گیری درست | چگونه قدرت تصمیم گیری را زیاد کنیم؟

مردی زیر باران از دهکده کوچکی می گذشت . خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود .مسافر فریاد زد:

هی،خانه ات آتش گرفته است! مرد جواب داد : میدانم .
مسافر گفت:پس چرا بیرون نمی آیی؟
مرد گفت:آخر بیرون باران می آید . مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی ، سینه پهلو میکنی
زائوچی در مورد این داستان می گوید : خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را ترک کند .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

frektalsaba وبلاگ زندگی حائل رادیوکودک مطالب جذاب gerafikit خدمات ماساژ در منزل اینجا همه چی هست معرفی کتاب های نشر شانی فرد مطلب